جستجو در این وبلاگ

چهارشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۵

باژگونه – سُراینده: نمیرا – برگرفته از اشکواژه


باژگونه


یک شب از شب‌های وجود
در دل صحرای حسود
رعد رعب
از سرِ لطف
بر من دستی پسود*
و همه مور مور شد تنم
کاکتوس کبر
با هزاران تیغ خسّت
از سر بخشندگی
جرعه‌ها آب
بر عابران تشنه می‌داد
در درون دشت تشویش
گرگ بالان دیده**
پند بر گوسپند
                  می‌آموخت
در کُهسار کهن‌سال
صخره‌ی یک‌دندگی
از سر سرزندگی
به جوانه
رخصت رویش می‌داد
بر لب رود خروشان
روبهی دیدم
که به خارپشت
شنا یاد می‌داد
بر لب دره‌ی دهشت
مگسی با سماجت
به الاغ
درس شجاعت می‌داد
بر نُک قله‌ی غور
باز بر کبک
سربسته می‌گفت:
« برای بلندپرواز،
        تاق حماقت
                                   کوتا ست».
در دل غار غرور
خرس با نخوت
مورچه‌گان را
ره همت می‌برد
در لجن‌زار شهوت
خوک با نجابت
به کلاغی
علف غیرت تعارف می‌کرد
بر لب چشمه‌ی جوشان
جاذبه با لجاجت
بید مجنون را اطاعت می‌کرد
در دل جنگل ترس
در گذرگاهی کهن
ناگهان بانگ برآمد:
«- ایست! آن‌جا کیست؟»
آمدم تا که بگویم کیستم
آن ندا باز برآمد:
«- سرایم را به سر وارونه کردی
همه تابوده‌ها، نابوده کردی
برای تو کنون مرگ است حکمی
چو این گردونه بی‌گردنده کردی»
زین دگر
از خواب پریدم.

* پسودن (Pasudan): دست مالیدن، لمس کردن، دست زدن. (واژه‌نامه دهخدا).

** بالان (Bâlân): تله‌ی جانوران، تله‌یی که بدان جانوران گیرند. (ناظم الاطباء). صاحب انجمن آرا گوید: از اینجاست کسی که مجرب در امور باشد و به مصائب گرفتار شود او را "گرگ بالان دیده" گویند و این مشهور است و بقول رشیدی باران غلط است. (واژه‌نامه دهخدا).




شابک: 5-8412-631-91 
سُراینده: نمیرا (حمید رضا حسینی)
اشکواژه
ناشر: سُراینده
مینیاتورها: پوشکین میمندی‌نژاد
چاپ نخست: زمستان 2006 (1384) استکهلم
حروف‌چینی، چاپ و صحافی: چاپ آرش- سوئد
نشانی الکترونیکی سُراینده: hrh.namira@gmail.com 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر